معنی چشم سفید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چشم سفید. [چ َ / چ ِ س َ / س ِ] (ص مرکب) گستاخ و بی شرم و بی حیا و بی ادب. (ناظم الاطباء). لجوج و پررو و حرف نشنو. چشم سپید و وقیح. || کنایه از چشم کور و نابینا. (آنندراج). مرادف چشم شکسته و دیده ٔ سفید. (از آنندراج):
ورق دیده ٔ یعقوب همین مضمون داشت
که شود صبح طرب چشم سفید آخر کار.
خواجه آصفی (از آنندراج).
رجوع به چشم سپیدشدن شود.
پررو، بیحیا، بیشرم،
بیادب، گستاخ،
لجوج،
بی شرم و بی حیا
لجوج و حرف نشنو، نافرمان
بی حیا، بی شرم