معنی چلاندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چلاندن. [چ ِ دَ] (مص) چلانیدن. در تداول عامه، به معنی فشردن و فشاردن. و فشار دادن چیزی. یا چنانکه جامه ٔ شسته را برای کم شدن آب آن، یا هندوانه را برای تمیز دادن کالی یا رسیدگی آن یا غوره ٔ انگور را برای گرفتن و جدا کردن آب آن، و غیره فشردن. (لغت محلی شوشتر). رجوع به چلانیدن شود.
- غوره چلاندن (چلانیدن)، در تداول عامه ٔ تهرانیان، کنایه از گریه کردن و اشک ریختن.

فرهنگ معین

(چَ دَ) (مص م.) نک چلانیدن.

فرهنگ عمید

فشردن، فشار دادن چیزی، فشردن یک‌چیز آبدار چنان که آب آن بریزد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

فشردن، فشاردادن، عصاره گرفتن، آب گرفتن، چلانیدن، لهیدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) (چلانید چلاند خواهد چلانید بچلان چلاننده جلانیده) فشار دادن منضغط کردن عصاره گرفتن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر