معنی چنته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چنته. [چ َ ت َ / ت ِ] (اِ) کیسه ٔ چرمین درویشان که در آن حشیش و چرس و بنگ و آلات کشیدن آن حمل کنند. توبره ٔ کوچک درویشان که در آن چرس و چیزهای دیگر بردارند. توشه دان درویشان. خرجین گونه ای درویشان را که معمولاً از جنس قالی و قالیچه بشکل کیسه ای دوخته اطراف آن را چرمدوزی کنند و از گردن آویزند و چیزهای خرد و ریز درون آن گذارند.
- امثال:
فلان کس چنته اش خالی است یا چیزی در چنته ندارد، یعنی بی مایه و بی سواد است.

فرهنگ معین

(چِ تِ) (اِ.) کیسه ای که درویشان و شکارچیان با خود دارند و در آن توشه و لوازم خود را می گذارند.

فرهنگ عمید

کیسه،
توبره،
کیسه‌ای که درویشان و شکارچیان با خود برمی‌دارند و در آن توشه یا اسباب‌ کار خود را می‌گذارند،
[مجاز] اطلاعات، دانش ذهنی،

حل جدول

کیسه و توبره

مترادف و متضاد زبان فارسی

کیسه، توبره، توشه‌علمی

گویش مازندرانی

چندتا

کیسه ی چرمین که گاه روی آن پوششی از نوع قالیچه دوزند

فرهنگ فارسی هوشیار

توبره کوچک درویشان که درآن چرس و چیزهای دیرگر بردارند، توشه دان درویشان، کنایه از معلومات باطنی افراد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر