معنی چهاردهاة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چهاردهاه. [چ َ دُ] (اِخ) (مرکب از: چهار+ دُهاه، ج ِ داهی)، یعنی چهارگربزان و چهارزیرکان و مراد معاویهبن ابی سفیان، زیادبن ابیه، عمروبن العاص، مغیرهبن شعبه باشد: آن خداوند در بحر تفکر بطلب درّ صواب غوطه خورد و رائی زد که هرگز اندیشه ٔ آن چهار شخص که دهاه عرب بوده اند؛یعنی معاویه و زیاد و عمروبن العاص و مغیرهبن شعبه به کُنه آن نرسیدی. (المضاف الی بدایعالازمان ص 12).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر