معنی چهارشانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چهارشانه. [چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ] (ص مرکب) دارای شانه های پهن و گشاده. با سینه ای پهن و قوی و پشتی فراخ. میانه بالائی با استخوان های درشت و سینه و کتفهای پهن و گشاده. دوبهری. مربوع الخلق. مربوع القامه. || تنومند. رجوع به چارشانه شود.
(~. نِ) (ص مر.) مرد تنومند که دارای شانه های پهن باشد.
ویژگی شخص تنومند و فربه که دارای شانههای پهن باشد،
مرد تنومند