معنی چکچک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چکچک. [چ ُ چ ُ] (اِ) سخنی و چیزی را گویند که در افواه افتد. (برهان) (آنندراج). سخنی را گویند که در افواه افتد وچکاچک نیز خوانند. (جهانگیری). سخنی که در افواه افتد. (رشیدی) (انجمن آرا). سخنی که درافواه و السنه ٔ مردم افتد. (ناظم الاطباء). هر خبر یا سخن یا واقعه ای که شایع شود و بر سر زبانها افتد وحس کنجکاوی افراد را برانگیزد. پِچ پِچ:
چک چکی اوفتاد در مسجد
از پی هزل و ضحک نز پی جد.
سنائی (از انجمن آرا).
رجوع به چکاچک شود.

فرهنگ معین

(چَ چَ) (اِ.) سخن و خبری که در افواه افتد.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) آواز سوختن فتیله چراغ وقتی که تر باشد، آواز روغن داغ شده که در آن آب باشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر