ژرار در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

ژرار. [ژِ] (اِخ) یا ژِرارا. نام شهری به فلسطین باستان. بدانجا ابراهیم پیغمبر فرمان یافت که فرزند خویش را قربان کند. رجوع به جرار شود.

ژرار. [ژِ] (اِخ) نام نخستین دوکی که امارت لورن را بسال 1048 م. به ارث برد (1024- 1070 م.).

ژرار. [ژِ] (اِخ) نام یکی از مارشالهای فرانسوی. مولد دامویله بسال 1773 و وفات به پاریس در 1852 م. وی معاصر ناپلئون بناپارت و از سرداران او بود.

ژرار. [ژِ] (اِخ) آلکساندر. نام صاحب منصب و جهانگرد انگلیسی. متولد و متوفی به آبردین (1792- 1840 م.). وی را در مغولستان و چین و تبت جنوبی کشفیاتی است.

ژرار. [ژِ] (اِخ) بالتازار. نام متعصبی دینی که گیوم درانژ را بسال 1584 م. به قتل رسانید.

ژرار. [ژِ] (اِخ) پیر اُگوست فلوران. نام عالم حقوق و مورخ بلژیکی. مولد بروکسل بسال 1800 و وفات در ایکسل بسال 1882 م.

ژرار. [ژِ] (اِخ) (لوبین ئورو) نام یکی از قدیسین مسیحی. مولد بسال 1040 ووفات در حدود سال 1121 م. ذکران وی نهم ژوئن است.

ژرار. [ژِ] (اِخ) سسیل ژول بازیل. نام صاحب منصبی فرانسوی، مولد پینیان بسال 1817 و وفات به افریقا بسال 1864 م. شهرت وی در شکار شیر بوده است، بدینجهت او را شیرکش نامند.

ژرار. [ژِ] (اِخ) شارل فردریک. نام شیمی دان فرانسوی متولد در استراسبورگ بسال 1816 و متوفی بسال 1856 م.

ژرار. [ژِ] (اِخ) (قدیس) نام اسقف تول متولد در کلنی بسال 935 م. ذکران وی روز 23 آوریل است.

ژرار. [ژِ] (اِخ) (قدیس) نام اسقف شُناد در هنگری، متوفی بسال 1047 م. مولد وی در ایالت ونیز و ذکران او 24 سپتامبر است.

ژرار. [ژِ] (اِخ) (قدیس) نام رُهبان صومعه ٔ برنی متولد در قلمرو نامور (890- 959 م.). ذکران وی سوم اُکتبر است.

ژرار. [ژِ] (اِخ) لوبارون فرانسوا. نام مصور و رسّام تاریخ فرانسه. متولد در رُم بسال 1770 و متوفی در پاریس بسال 1837 م. نویسنده ٔکتاب «جنگ اُسترلیتز».

ژرار. [ژِ] (اِخ) میشل. نام سیاستمداری از مردم فرانسه. مولد سن مارتَن (1737- 1815 م.). او را پِرژرار می نامیدند. وی از طبقه ٔ برزگران بود و در فرانسه نمایندگی مجلس مبعوثان داشت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری