معنی ژفت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ژفت. [ژَ] (ص) تناور. (آنندراج). فربه. || لاغر. (آنندراج). نحیف (از لغات اضداد است):
برو بزیر رکابش چو اسب تازی چست
مباش در ره حکمش چو گاو کاهل ژفت.
؟ (از شعوری).

ژفت. [ژُ] (ص) بخیل و ممسک:
با او چگونه گشت زبان ژفت یا جواد
با او چگونه رفت فلک نرم یا درشت.
؟ (از شعوری).

حل جدول

لاغر و نحیف

لاغر

بخیل و ممسک

لاغر، نحیف

فرهنگ فارسی هوشیار

بخیل و ممسک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر