معنی ژله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ژله. [ژِ ل ِ] (فرانسوی، اِ) لرزانک. رجوع به لرزانک شود.

ژله. [ژِ ل ِ] (اِخ) کلود. رجوع به لورن شود.

فرهنگ معین

(ژِ لِ) [فر.] (اِ.) لرزانک، آب میوه پخته شده در شکر که در هوای سرد منعقد می شود.

فرهنگ عمید

خوراکی شیرین با رنگ‌های گوناگون که به‌ شکل لرزانک درست می‌شود، لرزانک،

حل جدول

لرزانک

نوعی دسر

فرهنگ فارسی هوشیار

دسری که به شکل لرزانک درست کنند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر