معنی کارشکنی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کارشکنی کردن. [ش ِ ک َ ک َ دَ] (مص مرکب) بهتان زدن و افترا زدن و رسوا کردن و مانع شدن از پیشرفت کار. (ناظم الاطباء). مانعها بچاره و حیله برای پیش نرفتن کار کسی بکار بردن.
حل جدول
ممانعت از پیشرفت کار
خرابکاری، اخلال
اخلال
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.