معنی کارنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کارنگ. [رَ] (ص) صاحب طرب. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج). || چرب زبان. (جهانگیری). چرب زبان و زبان آور. (برهان) (آنندراج). فصیح.

فرهنگ معین

زبان آور، چرب زبان، صاحب طرب. [خوانش: (رَ) (ص فا.)]

فرهنگ عمید

چرب‌زبان، زبان‌آور، فصیح،
صاحب‌طرب،

فرهنگ فارسی هوشیار

چرب زبان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر