معنی کارپیچ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کارپیچ. (اِ مرکب) جامه و پارچه را گویند که کشیده گران و گلابتون دوزان لفافه ٔ کار خود سازند بجهت محافظت آن. (برهان). لفافه که زردوزان برای قماش سازند. (انجمن آرای ناصری). بقچه. || دسته و بسته. تنگ. پشتاره. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

پارچه ای که گلابتون دوزان لفافه کار خود سازند به جهت محافظت از آن، دسته و بسته، تنگ. [خوانش: (اِمر.)]

فرهنگ عمید

پارچه‌ای که دور چیزی می‌پیچند، لفافه،

فرهنگ فارسی هوشیار

لفاف

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر