معنی کاسه ٔ چشم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کاسه ٔ چشم. [س َ / س ِ ی ِ چ َ / چ ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) چشمخانه. غار چشم. لحج حدقه. (بحرالجواهر). استخوان جای تخم چشم:
کاسه ٔ چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد.
مولوی (از آنندراج).
میی در کاسه ٔ چشم است ساقی را بنام ایزد
که مستی میکند با عقل و می بخشد خماری خوش.
حافظ.
رجوع به کوزه ٔ چشم شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.