معنی کالار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کالار. (اِ) آب کندی را گویند که بسیار عمیق باشد و از کنار تا کنار او آن مقدار باشد که اسب و آدم نتواند جست. (برهان). || تالاب بزرگ که اسب و آدم از آن نتواند گذرد. || تخته سنگ تنگ و نازکی را نیز گویند که بر روی مردروهای زیر حمام و جویهای آب پوشند. (برهان). سنگ نازک چون آجر که روی جوی را پوشانند. تَلَه (در تداول مردم قزوین).
آبکند عمیق که اسب و سوار از آن گذر نتواند کرد، تخته سنگ پهن و نازک. [خوانش: (اِ.)]
تختهسنگ پهن و نازک،
تخته سنگ پهن