معنی کامپیوتر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(تِ) [انگ.] (اِ.) دستگاه الکترونیکی که دارای حافظه ای با ظرفیت زیاد و امکانات پردازش بسیار سریع اطلاعات است، رایانه (فره).

فرهنگ عمید

دستگاهی الکترونیکی دارای حافظه‌ای با حجم زیاد برای ذخیره‌سازی و پردازش سریع اطلاعات، انجام محاسبات، تنظیم، و کنترل ماشین‌آلات، رایانه،

حل جدول

رایانه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رایانه

کلمات بیگانه به فارسی

رایانه

فرهنگ فارسی هوشیار

نوعی ماشین حساب که مسائل سخت ریاضی را در کوتاه ترین مدت محاسبه می کند، مغز الکترونیکی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر