معنی کاپیله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کاپیله. [ل َ / ل ِ] (اِ) کابیله. رجوع به کابیله شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) هاون: } خایگان (جایگاه) تو چو کابیله شدست رنگ او چون کون پاتیله شدست. { (طیان)، هر چیز که در آن غله کوبند (عموما)، هاون سنگی که عطاران در آن دار و کوبند دارکوب.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.