معنی کج و کوله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کج و کوله. [ک َ ج ُ ک َ / کو ل َ / ل ِ] (ص مرکب، از اتباع) کج واج. (یادداشت مؤلف). کج و چوله. کج و معوج. کژ و مژ. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(~ُ کُ لِ) (ص.) دارای شکل یا امتداد نادرست و نازیبا، کج و معوج.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کج و معوج کژمژ: } پای کج و کوله } { این تو هستی که صور اشیا را کج و کوله کرده همه چیز را از ترکیب می اندازی (خطاب آینه محدب باینه صاف) . { (دشتی)

پیشنهادات کاربران

پیچیده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر