معنی کرجی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کرجی. [ک َ رَ] (اِ) نوعی از کشتی خرد که برای حمل اسباب به کار برند. (آنندراج). کشتی خرد و کوچک. (ناظم الاطباء). زورق. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). طَرّاده. لُتکا. بَلَم. قُفّه. غُراب. (یادداشت مؤلف). رجوع به زورق شود.

کرجی. [ک ُرْ رَ جی ی] (ع ص) مخنث. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(کَ رَ) (اِ.) زورق، قایق کوچک.

فرهنگ عمید

نوعی قایق کوچک پارویی یا موتوری، زورق،

حل جدول

بلم، قایق

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلم، زورق، قایق، کلک

فرهنگ فارسی هوشیار

قایق موتوری یا پاروئی کوچک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر