معنی کردکلا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کردکلا. [ک ُ ک َ] (اِخ) دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان قائم شهر. معتدل و مرطوب است و 650 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

کردکلا. [ک ُ ک َ] (اِخ) دهی است از دهستان پازوار بابلسر شهرستان بابل. معتدل و مرطوب است و 185 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

کردکلا. [ک ُک َ] (اِخ) دهی است در ناحیه ٔ تنکابن مازندران. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 105 و ترجمه ٔ آن ص 143).

کردکلا. [ک ُ ک َ] (اِخ) دهی است از دهات مشهدسر مازندران. (از سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 117 و ترجمه ٔ آن ص 157).

کردکلا. [ک ُ ک َ] (اِخ) دهی است از دهات ساری مازندران که محل اقامت کردان مدانلو است. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 13 و ترجمه ٔ آن ص 32).

کردکلا. [ک ُ ک َ] (اِخ) دهی است از دهات برکار در ناحیه ٔ چهاردانگه ٔ هزارجریب مازندران. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 123 و ترجمه ٔ آن ص 165).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر