معنی کرم نمای در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کرم نمای. [ک َ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ] (نف مرکب) کرم نماینده. کریم. بخشنده. مکرم:
دریای کرم نمای صافی
خورشید فرح فزای صائب.
انوری (از فرهنگ فارسی معین).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.