معنی کرنش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کرنش. [ک ُ ن ِ] (اِ) کورنش (در ترکی). گورنیش (در ترکی جغتایی). سر فرودآوردن. تعظیم. (فرهنگ فارسی معین). سرفرودآوردن علامت خضوع را. بعلامت تکریم دوتا شدن. تعظیم کردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به کرنش کردن شود.
(کُ نِ) [تر.] (اِ.) تعظیم کردن، سر فرود آوردن در برابر بزرگان.
فروتنی، تواضع،
سر فرود آوردن در برابر شخص بزرگ،
تعظیم
احترام، تعظیم، تکریم، حرمت، سلام
سرفرود آوردن، تعظیم کردن، خضوع