معنی کشتبان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کشتبان. [ک ِ] (اِ مرکب) زارع. (آنندراج):
نه بهر عبره کردن کشتبان را قسمت غله
نه بهر باج خواهی کاربان را رحمت عامل.
امیرخسرو دهلوی (از آنندراج).
(کِ) (ص مر.) زارع، دهقان.
زارع، کشاورز،
نگهبان مزرعه،
راموز
پارسی تازی گشته از واژه ی کشتبین به آرش گل انگشتانه کشاتبین گل انگشتانه، انگشتانه: انگشتانه ی درزی، زخمه (مضراب) (صفت) نگهبان مزرعه، زارع کشاورز.