کشتی کش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کشتی کش. [ک َ ک َ] (نف مرکب، اِ مرکب) کشنده و برنده ٔ کشتی. کشتیبان. ملاح. (از برهان):
به دریا و خشکی ز کشتی کشان
هر آنکس که داد از شگفتی نشان.
اسدی.
یکی گفت دیگر ز کشتی کشان
که دیدم دگر ماهیی زین نشان.
اسدی.
بفرمان کشتی کش چاره ساز
جهانجوی از آن سیلگه گشت باز.
نظامی.
|| کنایه از مردم شرابخواره و باده پرست. (از برهان) (ناظم الاطباء):
کرده طلب کشتی دریافشان
کشتی رز داد بکشتی کشان.
امیرخسرو.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) کشتبان، شرابخواره باده نوش: (کرده طلب کشتی دریا فشان کشتی زر داد بکشتی کشان) . (امیر خسرو)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.