معنی کشیک کشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کشیک کشیدن. [ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) نوبت داری کردن. پاسداری کردن. قراولی دادن. کشیک دادن. (یادداشت مؤلف). || منتظر بودن. مترصد بودن. (یادداشت مؤلف). کمین ساختن. گوش داشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.