معنی کش کش کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کش کش کردن. [ک ِ ک ِ/ ک ُ ک ُ ک َ دَ] (مص مرکب) سگی را با گفتن کش کش بر سگی یا کسی برآغالیدن. (یادداشت مؤلف). مُحارَشَه. مُهارَشَه. تَحریش. || برآغالیدن بطور مطلق. (یادداشت مؤلف). || راندن مرغ خانگی یا مرغان دیگر با گفتن کش کش. رجوع به کش کش شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر