معنی کفنج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کفنج. [ک َ ف َ] (اِ) نوعی از ماهی باشد که خوردن آن مانند سقنقور قوت باه دهد و آن را به عربی سمکه ٔ صید گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
تا شود معده ٔحمدانش قوی
خور کل کرده سقنقور و کفنج.
سوزنی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) نوعی ماهی سمیکه صیدا. کفن در پوشیدن. (مصدر) جامه مرده بتن کردن کف پوشیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر