معنی کلاهبرداری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کلاهبرداری. [ک ُ ب َ] (حامص مرکب) عمل کلاهبردار. شیادی و حقه بازی. به فریب و دروغ مال دیگران را گرفتن.

فرهنگ عمید

به‌دست آوردن چیزی از کسی از طریق خدعه، فریب، و نیرنگ،

حل جدول

تقلب

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ بفریب مال و پول دیگران را گرفتن حقه بازی، استعمال نام یا عنوان مجعول بقصد اینکه موسسات مجعول و اعتبارات موهوم را بطرف بقبولاند و او را به امور موهوم امیدوار و یا از امور موهوم خایف سازد و بدین طریق وجه یا مالی از او بگیرد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر