معنی کلکل کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کلکل کردن. [ک َ ک َ ک َ دَ] (مص مرکب) پر حرفی کردن. سر هم را درد آوردن از پرگویی. (فرهنگ فارسی معین):
نیست یک مو چو عقل بر سرشان
پیش از این فوقیا مکن کلکل.
فوقی (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

پرحرفی کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر