معنی کنترل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کنترل. [ک ُ رُ / ک ُ ت ُ رُ] (فرانسوی، اِ) وارسی. بازبین. (فرهنگستان). وارسی. بازرسی. تفتیش: کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(کُ تُ رُ) [فر.] (اِ.) جستجو، تفتیش.

فرهنگ عمید

بازرسی،
تحت مراقبت و نظارت داشتن،
توانایی اداره و هدایت خود یا کسی،
(اسم) [عامیانه] دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور، کنترل از راه دور،

حل جدول

بازدید، تفتیش، وارسی

پایش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مهار، وارسی، در شمار آوردن

کلمات بیگانه به فارسی

مهار

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازدید، بازرسی، تفتیش، وارسی، نظارت، سانسور، مهار

فرهنگ فارسی هوشیار

بازبین، وارسی، تشفیش، بازرسی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری