معنی کندفهم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کندفهم. [ک ُ ف َ] (ص مرکب) کندذهن. (آنندراج). کودن و بیهوش. (ناظم الاطباء). کندفهمنده. آنکه دیر مطالب را فهم کند. کندذهن. دیرفهم. (فرهنگ فارسی معین). بلید. کودن. بطی ءالانتقال. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
هر کجا تیزفهم و فرزانیست
بنده ٔ کندفهم نادانیست.
سنائی.

فرهنگ عمید

آن‌که مطلبی را دیر درمی‌یابد، کم‌هوش، کودن،

حل جدول

کم‌استعداد، کندذهن

مترادف و متضاد زبان فارسی

احمق، دیرفهم، کم‌فهم، کندذهن، گول،
(متضاد) تندفهم، زودفهم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر