معنی کهنه کار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کهنه کار. [ک ُ ن َ / ن ِ] (ص مرکب) آزموده. کارآزموده. مجرب. مقابل تازه کار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || سخت گربز. گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
(~.) (ص فا.) آزموده، هشیار.
کارآزموده، باتجربه، ماهر،
دارای سابقه زیاد در کاری
مجرب و آزموده
قدیمی، آزموده مجرب ماهر: اما زن و شوهر کهنه کار بزودی فهمیدند که باید در این میان نقش ظاهرا بیطرفانه ای بازی کنند.