کودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(~.) [ع.] (اِ.) قاطر، فیل.
(کُ دَ) (ص.) کم عقل، کندفهم.
فرهنگ عمید
کندفهم، کمعقل، احمق،
[قدیمی، مجاز] تنبل،
[قدیمی] یابو،
[قدیمی] اسب کندرو،
[قدیمی] فیل،
حل جدول
احمق، دند
دنگ
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابله، احمق، بلید، بیشعور، بیعقل، بیوقوف، پخمه، خر، خرفت، دنگل، سادهلوح، کانا، کمهوش، کندذهن، نادان، ناقصالعقل،
(متضاد) هوشمند
فرهنگ فارسی هوشیار
کند فهم، کور ذهن، دیریاب، نادان، کج طبع، کم عقل
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.