معنی کوروش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کوروش. [کورْ وَ] (ق مرکب) کوروار. مانند کور. چون کوران. همچون نابینایان:
کوروش قائد و عصاطلبی
بهر این راه روشن و هموار.
هاتف.
و رجوع به کوروار شود.
کوروش. (اِخ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.
از پادشاهان هخامنشی
اولین پادشاه هخامنشیان
موسس سلسله هخامنشیان