معنی کوود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کوود. [ک َ وو] (ص) بر وزن و معنی کبود است و آن رنگی باشد معروف و آسمان بدان رنگ است. (برهان) (آنندراج). کبود. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کبود شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (صفت) برنگ آبی سیر نیلی جوردی آسمانی: } خزان سترد ز بستان هران نگار که بود هوا خشن شد و کهسار زرد و آب کبود ‎. { (قطران)، (اسم) رنگ آبی سیر یا نیلی جوردی. یا جامه کبود پوشیدن. ‎- 1 لباس سیاه بر تن کردن، عزا داری کردن عزا گرفتن: } حسن ظنی بر دل ایشان گشود که نپوشند از غمی جامه کبود ‎. { (مثنوی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر