معنی کوکی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کوکی. (ص نسبی) وسایلی که به وسیله ٔ کوک و با جمعآوری فنر کار می کنند: اتومبیل کوکی، طیاره ٔ کوکی... ساعت کوکی و غیره. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده).

فرهنگ معین

(ص.) دارای کوک به عنوان وسیله تنظیم مثل ماشین، ساعت، عروسک و...

گویش مازندرانی

فاخته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر