معنی کچ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کچ. [ک ُ] (اِ) فلوس ماهی باشد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (آنندراج). فلس ماهی. (ناظم الاطباء). پولک ماهی. فلس. (یادداشت مؤلف). درم ماهی.
کچ. [ک ُ] (اِ) مهره ٔ سفیدی خال را گویند که قماربازان بر طاس اندازند و بدان برد و باخت کنند. (لغت محلی شوشتر خطی).
کچ. [ک ُ] (اِخ) دهی است در ناحیه ٔ بارفروش مازندران. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 119 و ترجمه ٔ آن ص 160).
کچ. [] (اِ) صورت زشت باشد که طفلان را بدان ترسانند. (اوبهی). چنین است در فرهنگ خطی اوبهی، اما مصحف و محرف کُخ است. رجوع به کخ شود.
کچ. [ک َ] (اِ) اسم فارسی جص است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). اما صورتی و یا تحریفی است از گچ. رجوع به گچ شود.
کچ. [ک َ] (اِخ) دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. جلگه ای و گرمسیر. سکنه 250 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کچ. [ک َ] (اِخ) دهی است از دهستان باهو کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. جلگه ای و گرمسیر. سکنه 250 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
(کُ) (اِ.) فلس ماهی.
فلس ماهی
(اسم) فلس ماهی. (اسم) گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا ی خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا ی طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است.