معنی کیمیا گری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ تبدیل فلزات ناقص بفلزات کاملتر اکسیر سازی: حافظ خ غبارفقر و قناعت زرخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیا گری. (حافظ)، مکاری مکر حیله، عشقبازی عاشقی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر