معنی گاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
گاف. (اِ) نام حرف بیست و ششم از الفبای فارسی و از حروف معقوده. رجوع به «گ » شود. || شکاف. درز:
بیامد قلون تا بنزدیک در
ز گاف در خانه بنمود سر.
فردوسی.
ظاهراً «کاف » صحیح است، مخفف شکاف. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). رجوع به کاف شود. || لاف که سخنان دروغ و گزاف و لاطائل و تجاوز کردن از حد و اندازه ٔ خود باشد. (برهان).اغراق.
(حر.) بیست و ششمین حرف از حروف الفبای فارسی.
نام حرف «گ»،
از حروف الفبا
فرانسوی ندانمکاری (اسم) نام بیست و ششمین حرف از الفبای فارسی.