معنی گدازش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گدازش. [گ ُ زِ] (اِمص) عمل گداختن. ذوبان (مهذب الاسماء): و علت ذیابیطس و دق و گدازش تن تولد کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و علت ذبول را به پارسی گدازش گویند و کاهش نیز گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و بسیار باشد که خداوند گدازش و کاهش را که به تازی ذبول گویند اجابت طبع صفرایی باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).

فرهنگ معین

عمل گداختن، ذوب، کاهش تن، لاغری. [خوانش: (گُ زِ) (اِمص.)]

فرهنگ عمید

عمل ‌گداختن، ذوب ‌شدن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ذوب، ذوبان

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) عمل گداختن ذوب، کاهش تن لاغری: و بسیار باشد که خداوند گدازش و کاهش را که بتازی ذبول گویند اجابت طبع صفرایی باشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر