گذشتنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گذشتنی. [گ ُ ذَ ت َ] (ص لیاقت) قابل گذشتن. به اتمام رسیدنی. پایان یافتنی. بسررسیدنی:
هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی
خرم کسی شودمگر از موت غافلی.
سعدی.

فرهنگ عمید

قابل گذشتن،
پایان‌یافتنی، فناشدنی: هرگز به پنج ‌روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲: ۶۸۰)،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) قابل گذشتن شایسته عبور، پایان یافتنی فنا شدنی: هرگز به پنجروزه حیات گذشتنی خرم کسی شود ک مگر از موت غافلی ک (سعدی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر