گرافیک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گرافیک. [گ ِ] (فرانسوی، اِ) نمودار خطوطی که نماینده ٔ صور و اعمال است.

فرهنگ معین

هنر ترسیم خط و نوشته و پدید آوردن نقش های تصویری بر یک سطح برای القای پیامی معین، هنر ترسیمی ارتباط تصویری، نمودار. [خوانش: (گِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

هنر ترسیم و نمایش چیزی به‌وسیلۀ نوشته یا نقش که در تهیۀ پوسترهای تبلیغاتی، جلد کتاب‌ها و مانند آن کاربرد دارد،

فرهنگ فارسی هوشیار

نمودار خطوطی که نماینده صور و اعمال است نمودار، ترسیم فرانسوی دستور سخن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر