معنی گردپای نشستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گردپای نشستن. [گ ِ ن ِ ش َ ت َ] (مص مرکب) چهارزانو نشستن. مربع نشستن. احتباک. (منتهی الارب):
بنشست گردپای و حریفان فرونشاند
پیش کنیزکان و غلامان بر قطار.
سوزنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر