گرم جوشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گرم جوشیدن. [گ َ دَ] (مص مرکب) بسیار محبت کردن. || تپاک کردن. (آنندراج) (غیاث). بی قراری کردن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) معاشرت و اختلاط بسیار کردن، اضطراب داشتن بیقراری کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.