گریزنده یاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گریزنده یاب. [گ ُ زَ دَ / دِ] (نف مرکب) آنکه گریزنده را دریابد. مجازاً اسب تیزتک. اسب تندرو که بدنبال فراری رود و او را بگیرد:
همان ترک بیرون زد از صف چو شیر
گریزنده یاب ابلقی تند زیر.
(گرشاسب نامه).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (صفت) آنکه گریزنده را در یابد، اسب تیز رو که بوسیله آن دنبال فراری روند و او را بگیرند: همان ترک بیرون زد از صف چو شیر گریزنده یاب ابلق تند زیر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر