معنی گسسته عنان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گسسته عنان. [گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ع ِ] (ص مرکب) کنایه از مردم یله و مرکب بی قید خلیعالعذار که به هر طرف خواهد راه رود. (آنندراج):
فرستاده فوجی ز شیرافکنان
به دنبال خصم گسسته عنان.
ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج).
فرهنگ عمید
عنانبریده، لجامگسیخته،
[مجاز] سرخود، سرکش، بیقید،
فرهنگ فارسی هوشیار
لاقید بی قید: فرستاد فوجی زشیر افکنان بدنبال خصم گسسته عنان. (عبدالله هاتفی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.