معنی گشاده رویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
گشاده رویی. [گ ُ دَ / دِ] (حامص مرکب) بشاشت. انبساط. طلاقت وجه. خوشرویی. تازه رویی:
خورشید بدان گشاده رویی
یک عطسه ٔ بزم اوست گویی.
نظامی.
(~.) (حامص.) خوشرویی، بشاشت.
گشادهرو بودن،
[مجاز] خوشرویی،
ابروفراخی
ابرو فراخی
حالت و کیفیت گشاده رو.