معنی گلستانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گلستانه. [گ ُ ل ِ ن َ] (اِخ) ابوالحسن پسر محمد امین از اهل گلستانه است که بعضی او را از نواحی گلستانه ٔ اصفهان و دیگری از مردم گلستانه کرمانشاهان دانسته اند. او از خانواده مقتدری است که در دوران پادشاهی نادرشاه و در خدمت این سلطان بااقتدار مصدر کارهای مهمی بوده اند. گلستانه (مؤلف مجمل التواریخ) تا حیات عموی خود محمدتقی گلستانه در خدمت او بوده است. پس از مرگ عموی خود به تألیف مجمل التواریخ پرداخته است. این کتاب در وقایع و رویدادهای سی وپنج ساله بعد از نادرشاه مربوط به خاندان افشاریه و زندیه تألیف شده. و رجوع به مقدمه ٔ مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی و نجوم السماء ص 167 شود.

گلستانه. [گ ُ ل ِ ن َ] (اِخ) ابن شاه ابوتراب محمدعلی حسینی یا حسنی، معروف به گلستانه و ملقب به علاءالدین از سادات گلستانه ساکن اصفهان. عالمی است عابد، زاهد، محقق، مدقق، جلیل القدر و رفیعالمنزله از اعاظم اتقیا و اکابر ثقات محدثین که اورع و ازهد اهل زمان خود بوده و تمامی عمر خود را در افاده و عبادت بسر برده و دارای اخلاق فاضله و خصال کامله و جامع علوم عقلیه و نقلیه بوده و دو مرتبه تکلیف به صدارتش نمودند، لکن از کثرت عقل و فطانت علاوه بر مراتب زهدو ورع بی نهایت که داشته قبول ننموده و استنکاف نمود. هر یک از مصنفات او در اثبات تبحر علمی و جامعیت واکملیت وی برهانی قاطع و شاهدی عدل و قول فصل بلاهزل میباشد. او راست: 1- بهجت الحدایق که شرح صغیر نهج البلاغه بوده و تمامی آن کتاب مستطاب را از اول تا آخرش بطور خلاصه شرح کرده است. 2- ترتیب مشیخه ٔ من لایحضرالفقیه که به طرزی عجیب مرتبش کرده و یک نسخه از آن در کتابخانه ٔ مدرسه سپهسالار جدید تهران موجود است. 3- حدائق الحقائق فی شرح کلمات کلام اﷲ الناطق که شرح کبیر نهج البلاغه و بیشتر از همه و میل تبحر و تفنن مؤلف خود بود و لکن موفق به اتمام نشده و بفرموده ٔ ذریعه تا مقدار کمی از خطبه ٔ شقشقیه در سه مجلد تألیف یافته، چنانچه مجلد اولی از اول کتاب تا خطبه ٔ مذکور و دویمی نیز فقط منحصر به شرح همان خطبه بود و سیمی نیز در حدود 1200 بیت تا خطبه ٔ کنتم جند لمراءه و اتباع البهیمه میباشد، پس از آقا محمدعلی کرمانشاهی نقل کرده که بخط خودش در ظهر آن نوشته که این شرح فقط همین مقدار بوده و بیشتر از آن نمیباشد... 4- روضهالشهداء و شرح الاسماء الحسنی. 5- منهج الیقین و آن شرح رساله ای است که حضرت صادق (ع) برای اصحاب خویش نوشته... وفات علاءالدین در بیست وهفتم شوال 1100 هَ. ق. واقع گردیده ولکن بنابه نقل معتمد شیخ حزین متولد 1103 هَ. ق. (غ ق ج) گوید که در صغر خود علاءالدین گلستانه را دیدم با پدرم یگانگی داشت، اینک قول دیگر در تاریخ وفات علاءالدین را 1110 هَ. ق. بوده است تأیید می نماید. (از ریحانه الادب ج 3 صص 103-104).

گلستانه. [گ ُ ل ِ ن َ /ن ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان قهرود بخش قمصر شهرستان کاشان، واقع در 5000هزارگزی خاور قمصر. دارای 30 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

گلستانه. [گ ُ ل ِ ن َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار، واقع در 34000گزی شمال خاوری نجف آبادو 6000هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بیجار به سنندج. دارای 50 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

گلستانه. [گ ُ ل ِ ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 28هزارگزی شمال نورآباد و 17هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔخرم آباد به کرمانشاه. هوای آن سرد و دارای 72 تن سکنه است. آب آن از رود گنگاوری و چشمه ها و محصول آن غلات، لبنیات و پشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

گلستانه. [گ ُ ل ِ ن َ] (اِخ) قلعه ای است از مضافات مشهد مقدس که تمام سکنه آنجا سادات عالی مقام ذوی الاحترام بوده اند. (مجمل التواریخ گلستانه).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر