معنی گلچین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

کسی که گل می چیند، آن چه از میان یک مجموعه انتخاب شده است. [خوانش: (~.) (اِ.)]

فرهنگ عمید

کسی که گل می‌چیند،
(صفت) بهترین چیزی که از میان چند چیز انتخاب ‌شده باشد، برگزیده، انتخاب‌شده،
* گلچین‌ کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] برگزیدن، انتخاب‌ کردن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوشه‌چین، انتخاب، برگزینی، گزینش، لب، جنگ، زبده، منتخب

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه گل چیند گل چیننده: حیف ازان تازه گل که برشاخش دست گلچین روزگار نشست. (هاتف اصفهانی)، باغبان بوستان، برگزیده منتخب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر