معنی گودی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گودی. [گ َ / گُو] (حامص) عمق. قعر. پستی. غور. فرود. دورتکی. ژرفا. ته.تک. || (اِ) گودال و جای عمیق و زمین پست و مغاک. (ناظم الاطباء). حفره. و رجوع به گود شود.

فرهنگ معین

وضع یا کیفیت گود بودن، داشتن کف یا بستری در پایین تر از سطح محیط. [خوانش: (~.) (اِ.)]

حل جدول

ژرفنا

عمق

ژرفا

ژرفنا، عمق، قعر

مترادف و متضاد زبان فارسی

ژرفا، عمق، قعر

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ عمق ژرفا، (اسم) جای عمیق زمین پست مغاک گودال.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر