معنی گورشکاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گورشکاف. [ش ِ] (نف مرکب) شکافنده ٔ گور. نبّاش. گورشکاونه. رجوع به گورشکافنده شود. || (اِ مرکب) کفتار. ضبع. رجوع به ضبع شود.
فرهنگ عمید
آنکه قبر مرده را بشکافد، شکافندۀ گور،
حل جدول
نباش
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه قبر را بشکافد نباش، (اسم) کفتار ضبع.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.